تحليلگران گفتند: اخراج رئيس بانک مرکزي آمريکا نه تنها مشکلي از اقتصاد اين کشور حل نميکند بلکه باعث کاهش ارزش دلار خواهد شد.
به گزارش شبکه اطلاع رساني راه دانا؛درک اينکه چه چيزي سياستمداران را به پيروي از توصيههاي اقتصادي نامناسب ترغيب ميکند، به اندازه کافي دشوار است. آيا آنها به دنبال منافع خاصي هستند يا واقعا معتقدند که حاصل جمع ۲ و ۲ سه ميشود؟ در مورد رئيسجمهور آمريکا، تفسير انگيزه سياستهاي وي گاهي اوقات به سطح کاملا متفاوتي ميرسد.
آيا دونالد ترامپ درک ميکند که اگر جروم پاول، رئيس بانک مرکزي آمريکا را اخراج کند، فدرال رزرو اعتبار ضد تورمي خود را از دست خواهد داد و سطح عمومي نرخ بهره افزايش و نه کاهش مييابد؟ آيا واقعا معتقد است که «تيم ترامپ» ميتواند مقرراتي را طراحي کند که باعث شود بخش رمزارزها به اوج رشد خود برسد، بدون اينکه بحران مالي ديگري ايجاد کند؟
تعرفهها، ايده نامفهوم ديگري هستند و کشورها در صورت عدم توافق تجاري تا اول آگوست، تهديد به اعمال تعرفه ميشوند. هر کشوري که معتقد است با تسليم شدن در برابر اين تعرفهها، صلح پايدار را تضمين ميکند، خودش را گول ميزند. ترامپ از خودنمايي با تعرفهها لذت ميبرد و اگرچه ممکن است در اعمال آنها مکث کند، اما قرار نيست تعرفهها متوقف شوند.
وي و دستيارانش سلاح تعرفه را راهي براي اعمال قدرتي ميدانند که آمريکا هميشه داشته است. ترامپ فقط به دنبال استفاده از تعرفهها به عنوان ابزار اقتصادي نيست بلکه آنها را چماقي ميبيند که ميتواند براي تحميل اراده خود بر تقريبا هر کشوري و تقريبا در هر موضوعي فرود آورد.
در درازمدت، عقبنشيني ترامپ از جهاني شدن، همراه با سياست تعرفهاي وي، احتمالا رشد آمريکا را کاهش و در عين حال نرخ بهره و تورم را افزايش ميدهد و اين مورد ممکن است با قرار دادن وي در مرکز توجه، يک استراتژي برنده براي شخص ترامپ باشد، اما براي اقتصاد آمريکا استراتژي برنده نخواهد بود.
هيچ يک از اين موارد، اعمال تعرفهها، ترويج رمزارزها يا حمله به فدرال رزرو، نميتواند براي دلار آمريکا، ارز ذخيره جهاني که در سال ميلادي جاري ارزش آن به شدت کاهش يافته است، خوب باشد. مرکزيت دلار که زبان ميانجي تجارت و امور مالي جهاني محسوب ميشود، مدتها به آمريکاييها کمک کرده است تا از نرخ بهره بسيار پايينتري شايد ۰.۵ تا يک درصد کمتر نسبت به آنچه در غير اين صورت پرداخت ميکردند، بهرهمند شوند. اين مورد نه فقط در مورد وامهاي دولتي، بلکه در مورد وامهاي مسکن خصوصي، وامهاي خودرو و وامهاي تجاري نيز صدق ميکند.
اين صرفهجويي حداقل به صدها ميليارد دلار در سال ميرسد. دلار به آمريکا اين امکان را ميدهد که به جاي مداخله نظامي از تحريمهاي مالي استفاده کند و همچنين گنجينهاي از اطلاعات در مورد دوستان و دشمنان را در اختيار آمريکا قرار ميدهد.
سلطه دلار حتي قبل از ترامپ نيز به خصوص با جدا شدن تدريجي يوان چين از دلار و توسعه سيستمهاي تسويه حساب بينالمللي توسط مقامات چيني، در حال فرسايش بود. اروپا نيز به دنبال گسترش نفوذ يورو بوده است و اکنون با حملات عليه فدرال رزرو، جنگ تعرفهها و تضعيف کلي حاکميت قانون، آنچه که قرار بود کاهش تدريجي نفوذ دلار باشد، مطمئنا تسريع خواهد شد.
دلار قرار نيست ناپديد شود، اما جايگاه تسلط آن ميتواند در دهه آينده به طور قابل توجهي کمتر شود، زيرا يوان چين در آسيا اهميت بيشتري پيدا ميکند و يورو بخشي از نفوذ جهاني خود را که پس از بحران بدهي اروپا از دست داده بود، پس ميگيرد.
سايت ابزرو گزارش کرد، ضرر دلار همچنين به نفع رمزارزها به ويژه در اقتصاد زيرزميني جهاني خواهد بود. عدم پذيرش جهاني شدن و پذيرش سياستهاي آشفته ترامپ، عمدتا وضعيت باخت-باخت براي اقتصاد آمريکا رقم خواهد خورد که به نوسانات بيشتر تورم، نرخ بهره بالاتر و موجي از بحرانهاي مالي، از جمله در رمزارزها و احتمالا بدهيهاي دولتي منجر خواهد شد. اگر اقتصاد رو به وخامت بگذارد، ترامپ براي منحرف کردن توجه همه چه خواهد کرد؟